اعظم راودراد؛ میترا شمسی
چکیده
پژوهش حاضر به واکاوی پیامهای بصریای میپردازد که زنان ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام بهاشتراک گذاشته اند، با این هدف که دریابیم آنها چگونه خود را در این شبکه بازنمایی میکنند. این واکاوی، بر اساس تحلیل ایدئولوژیکِ «جان بِرجر» صورت گرفتهاست و در آن، هر تصویر، گزارشی از این موضوع نگریسته شده که یک زن هویت فردی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به واکاوی پیامهای بصریای میپردازد که زنان ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام بهاشتراک گذاشته اند، با این هدف که دریابیم آنها چگونه خود را در این شبکه بازنمایی میکنند. این واکاوی، بر اساس تحلیل ایدئولوژیکِ «جان بِرجر» صورت گرفتهاست و در آن، هر تصویر، گزارشی از این موضوع نگریسته شده که یک زن هویت فردی و اجتماعی خود را چگونه میبیند، تعریف میکند و نشان میدهد. در این پژوهش، پس از معرفی کاربران و ارزیابی فضای کلی تصاویرشان، چند نمونه عکس هر کاربر تحلیل شدهاست. در جمعبندی تصاویر کاربران کوشیدهایم رابطه تصاویر با گفتمانهای موجود درباره زنان مشخص شود. بر اساس یافتههای پژوهش، برخی از تصاویر زنان بر نوعی مقاومت در برابر فشارهای اجتماعیِ تبدیل شدن به زنی هنجارمند دلالت دارد که آن را میتوان نشانی از بازاندیشی در هویت تعریفشده زن و ساخت و بازنمایی هویت بر اساس انتخاب کاربران دانست. تحلیل بیشتر تصاویر نشان میدهد زنان در روایت بصری زندگی خود، با بازنمایی خود بر اساس هنجارها و ارزشهای رایج جامعه، به تقویت ارزشهای هژمونیک نظام فرهنگی مردسالارانهای میپردازند که در آن بالیدهاند. آنها دست به کنشهای روایی بصری میزنند که موقعیت زنانگی را آنطور تعریف میکند که جامعه مطلوب میداند!
مرتضی شمس؛ اعظم راودراد
چکیده
این پژوهش توصیفی-تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که «خبرگزاریهای کشور در صفحات علم و فناوری خود، چگونه و به چه میزان از پیامهای تصویری جهت انتقال بهتر و قابل درک پیام به مخاطبانشان، استفاده میکنند؟». در انجام پژوهش از روش کیفی «تفسیر ترکیب محور» و «تحلیل محتوای کمی» استفاده شده است. جامعهآماری پژوهش، اخبار ...
بیشتر
این پژوهش توصیفی-تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که «خبرگزاریهای کشور در صفحات علم و فناوری خود، چگونه و به چه میزان از پیامهای تصویری جهت انتقال بهتر و قابل درک پیام به مخاطبانشان، استفاده میکنند؟». در انجام پژوهش از روش کیفی «تفسیر ترکیب محور» و «تحلیل محتوای کمی» استفاده شده است. جامعهآماری پژوهش، اخبار علم و فناوری خبرگزاریهای رسمی کشور است که با روش نمونهگیری هدفمند، اخبار بهار سال 1398در خبرگزاریهای «فارس»، «ایسنا» و «مهر» به عنوان چارچوب نمونهگیری انتخاب شد. از میان چارچوب نمونهگیری و با روش تصادفی ساده، یک هفته آماری انتخاب و تصاویر هر یک از اخبار در آن، به عنوان واحد مشاهده و تحلیل، مطالعه گردید. بر اساس نتایج، خبرگزاری ایسنا، استفاده مناسبتری از پیامهای تصویری جهت انتقال بهتر و قابل درک پیام به مخاطبانش داشته است و خبرگزاری «فارس» و «مهر» در رتبههای بعدی قرار دارند. پژوهش نشان میدهد استفاده از ظرفیت پیامهای تصویری در اخبار علم و فناوری خبرگزاریها پایین است و در کمتر از نیمی از این اخبار، استفاده مناسبی از پیامهای تصویری در جذابیت، ارائه اطلاعات خبری و خوانش آسان و قابل درک اخبار علمی شده است. استفاده بیشتر از تصاویر اختصاصی با عناصر و ارزشهای خبری مناسب، شرح تصاویر و ارجاع به آنها در متن، استقاده از پیامهایی تصویری در قابهای چندگانه و عدم استفاده از تصاویر آرشیوی نامرتبط به موضوع اصلی خبر، از مهمترین پیشنهادات به خبرگزاریهای کشور در استفاده بهتر از پیامهای تصویری در جهت جذابیت، سادهسازی و قابل فهمتر نمودن اخبار علمی به مخاطبان است.
اعظم راودراد؛ گلنار گیشنیزجانی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش شناخت چگونگی باز-نمود بدن رسانه ای کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است؛ و ارائه تصویری طبقه بندی شده از انواع تیپ هایی که توسط کاربران برای باز-نمود بدن رسانه ای به کار گرفته شده است. مقصودی که تلاش شد از رهگذر پاسخ گویی به سه سؤال اصلی محقق شود؛ این سؤالات عبارت اند از: 1- الگوهای غالب باز-نمود بدن رسانه ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش شناخت چگونگی باز-نمود بدن رسانه ای کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است؛ و ارائه تصویری طبقه بندی شده از انواع تیپ هایی که توسط کاربران برای باز-نمود بدن رسانه ای به کار گرفته شده است. مقصودی که تلاش شد از رهگذر پاسخ گویی به سه سؤال اصلی محقق شود؛ این سؤالات عبارت اند از: 1- الگوهای غالب باز-نمود بدن رسانه ای در عکس های شخصی کاربران ایرانی اینستاگرام چیست؟ 2- کاربران ایرانی اینستاگرام از چه استراتژی ها و تکنیک هایی برای باز-نمود بدن رسانه ای استفاده می-کنند؟ 3- هدف از به کارگیری هر از این استراتژی ها و تکنیک ها چیست؟ برای نیل به هدف مذکور از مفاهیم مورد نظر گافمن مانند مدیریت تأثیرگذاری، نمود خود و آنچه باتلر در باب نمایش جنسیتی می گوید استفاده شده است. با استفاده از روش مردم نگاری مجازی و به کارگیری الگوی ارائه شده توسط سادبک مشتمل بر سه تکنیک مصاحبه، مشاهده مشارکتی و خوانش محتوای مجازی داده های لازم گردآوری و سپس تحلیل شدند. بر همین مبنا، ضمن حضور طولانی مدت در اینستاگرام، اشتراک گذاری عکس و فعالیت در این شبکه با 26 کاربر مصاحبه نیمه ساخت یافته عمیق انجام شد؛ و محتوای تولیدی آنها در قالب عکس و متن مورد تحلیل قرار گرفت. عملیاتی سازی سه تکنیک سادبک در میدان مطالعه، نشان از وجود سه تیپ بدنی اجتماعی، نمایشی و زیباشناختی در اینستاگرام داشت؛ تیپ هایی که هر یک به زیرمجموعه هایی کوچک تر تقسیم می شوند.
اعظم راودراد؛ مهسا بدری
چکیده
در این پژوهش ساختار روایی انیمیشنها و بازیهای رایانهای معادل آنها به منظور شناخت چگونگی ارتباط این دو ساختار با یکدیگر، مورد مقایسه قرار گرفتهاند. در این تحقیق ترکیبی از نظریات کلود لوی-استروس و ولادیمیر پراپ به عنوان تکیهگاه نظری تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از هر چیز با تکیه بر نظریه کلود لوی- استروس ساختارمندی ...
بیشتر
در این پژوهش ساختار روایی انیمیشنها و بازیهای رایانهای معادل آنها به منظور شناخت چگونگی ارتباط این دو ساختار با یکدیگر، مورد مقایسه قرار گرفتهاند. در این تحقیق ترکیبی از نظریات کلود لوی-استروس و ولادیمیر پراپ به عنوان تکیهگاه نظری تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. پیش از هر چیز با تکیه بر نظریه کلود لوی- استروس ساختارمندی روایتها پیش فرض قرار داده شده که بر اساس آن، ساختار روایتها، معناهای خاصی را برای حل نمادین تناقضات تولید میکنند. تحلیل همنشینی و مطالعه نحوه چینش عناصر درون ساختار روایت، با تکیه بر روایت شناسی پراپ صورت گرفت و تحلیل جانشینی به منظور تعیین چیستی معنای متن، با تکیه بر تقابلهای دوجزئی لوی-استروس، صورت گرفت. روششناسی تحقیق حاضر مبتنی بر مطالعه ساختارمند متن صورت گرفت که در این راستا، روشی که ولادیمیر پراپ در روایتشناسی به کار بسته است، راهنمای عمل قرار گرفته است. این تحقیق نشان میدهد که ساختار روایی بازیهای رایانهای با ایجاد تغییراتی در ساختار روایی انیمیشنها ، الگوی روایی آن را که مبتنی بر قضاوتی ارزشی است، به الگویی مبتنی بر وظایف ارزشی تغییر میدهد. بر این اساس شیوه و روشی برای زندگی در انیمیشنها مورد قضاوت ارزشی مثبت قرار گرفته و به عنوان راه حلی نمادین میان خوب و بد ارائه میگردد. این شیوه و روش در بازیهای رایانهای معادل آن انیمیشنها، به عنوان وظایفی ارزشی بر دوش بازیکن قرار میگیرند که عاملی برای ایجاد پایبندی به معنای روایت انیمیشنها است.